۴۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳ - در شکایت زمانه

خطابی با فلک کردم که از راه جفا کشتی
شهان عالم‌آرای و جوانمردان برمک را

زمام حل و عقد خود نهادی در کف جمعی
که از روی خرد باشد بر ایشان صد شرف سگ را

نهان در گوش هوشم گفت فارغ باش از این معنی
که سبلت برکند ایام هر ده روز یک یک را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲ - وقتی انوری را درد پایی عارض گشته و ناصرالدین طاهر به عیادت وی رفته در شکر آن و عذرخواهی این قطعه گفته است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴ - در مذمت فرمان‌برداری از زن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.