۶۵۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۵

شَهوت که با تو رانَنْد، صد تو کنند جان را
چون با زنی بِرانی، سُستی دَهَد میان را

زیرا جِماعِ مُرده، تَن را کُند فَسُرده
بِنْگَر به اهلِ دنیا، دَریاب این نشان را

میران و خواجگانْشان، پَژمُرده است جانْشان
خاکِ سیاه بر سَر، این نوعْ شاهِدان را

دَررو به عشقِ دینی، تا شاهِدان بِبینی
پُرنور کرده از رُخْ آفاقِ آسْمان را

بَخشَد بُتِ نَهانی، هر پیر را جوانی
زان آشیانِ جانی، این است اَرغَوان را

خامُش کُنی وَگَر نی، بیرون شوم از این جا
کَزْ شومیِ زبانَت، می‌پوشَد او دَهان را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.