۴۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۳

ای دلِ رَفته زِ جا، بازمَیا
به فَنا ساز و دَرین ساز مَیا

روح را عالَمِ اَرْواح بِهْ است
قالَب از روح بِپَرداز مَیا

اَنْدَر آبی که بِدو زنده شُد آب
خویش را آب دَرانداز مَیا

آخِرِ عشق بِهْ از اَوَّلِ اوست
تو زِ آخِر سویِ آغاز مَیا

تا فَسُرده نَشَوی هَمچو جَماد
هم در آن آتشْ بُگْداز مَیا

بِشْنو آوازِ رَوان‌ها زِ عَدَم
چو عَدَم هیچ به آواز مَیا

رازْ کاواز دَهَد، راز نَمانْد
مَدِه آواز تو ای راز مَیا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.