۳۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۲

پسر، خاندان را بود خانه‌دار
چو جان پدر شد به دیگر سرای

اگر شیر برجا نماند رواست
ولی عطسهٔ شیر ماند بجای

برون بیشه را شیر به میزبان
درون خانه را گربه به کدخدای

جهان را بنگزیرد از گربه لیک
گزیرد ز شیر نبرد آزمای

که در خانه آواز یک گربه به
که ده غرش شیر دندان نمای

که ده چار دیوار گردد خراب
ز دندان یک موش آفت فزای

نه پرویز پرداخت لنگر بری
چو از خشم بهرام بد کرد رای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.