۳۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۰

ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی
کآیینهٔ خسان را زنگارها زدائی

هر ساعتم به نوعی درد کهن فزائی
چون من ز دست رفتم انگشت بر که خائی؟

بر سختهٔ تمام تا چند بر گرائی
دانستهٔ عیارم تا چندم آزمائی؟

پیروزه‌وار یک دم بر یک صفت نپائی
تا چند خس پذیری؟ آخر نه کهربائی

خردم بسودی آخر در دور آسیائی
بی‌خردگی رها کن خردم چو جو چه سائی

چون صوفیان صورت در نیلگون وطائی
لیک از صفت چو ایشان دور از صف صفائی

الحق کثیف رایی گرچه لطیف جایی
یکتا بر آن کسی کز طفلی بود دوتائی

آن کز دهانهٔ گاز خورد آب ناسزایی
بر زر بخت آن کس بخشی تو کیمیائی

از آفتاب دولت آن راست روشنایی
کو رخنه کرد روزن پشت از فراخ نایی

خاقانیا نمانده است آب هنر نمائی
ای سوخته توانی کاین خام کم درائی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.