۴۵۳ بار خوانده شده
از یکی آتش بَرآوَرْدم تو را
در دِگَر آتش بِگُستَردم تو را
از دلِ من زادهیی همچون سُخَن
چون سُخَن آخِر فرو خورْدم تو را
با مَنی وَزْ من نمیداری خَبَر
جادُوَم من جادُوی کردم تو را
تا نَیُفتَد بر جَمالَت چَشمِ بَد
گوش مالیدم بِیازُردم تو را
دایم اِقْبالَت جوان شُد زانچه داد
این کَفِ دستِ جَوامَردم تو را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در دِگَر آتش بِگُستَردم تو را
از دلِ من زادهیی همچون سُخَن
چون سُخَن آخِر فرو خورْدم تو را
با مَنی وَزْ من نمیداری خَبَر
جادُوَم من جادُوی کردم تو را
تا نَیُفتَد بر جَمالَت چَشمِ بَد
گوش مالیدم بِیازُردم تو را
دایم اِقْبالَت جوان شُد زانچه داد
این کَفِ دستِ جَوامَردم تو را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.