۳۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۲

صدت فی بغداد ظبیا قد الف
صدغه جیم و ذا قد الف

سر بیندازم به دستار از پیش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کتف

هل عشقتم نار اصحال الهوی
طارق الدنیا و ذا لا یاتلف

من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کابروان دارد هلال منخسف

لاتلومونی ولوموا نفسکم
انما المعشوق فینا مختلف

کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.