۳۲۱ بار خوانده شده
صدت فی بغداد ظبیا قد الف
صدغه جیم و ذا قد الف
سر بیندازم به دستار از پیش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کتف
هل عشقتم نار اصحال الهوی
طارق الدنیا و ذا لا یاتلف
من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کابروان دارد هلال منخسف
لاتلومونی ولوموا نفسکم
انما المعشوق فینا مختلف
کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
صدغه جیم و ذا قد الف
سر بیندازم به دستار از پیش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کتف
هل عشقتم نار اصحال الهوی
طارق الدنیا و ذا لا یاتلف
من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کابروان دارد هلال منخسف
لاتلومونی ولوموا نفسکم
انما المعشوق فینا مختلف
کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.