۳۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸

خطی مجهول دیدم در مدینه
بدانستم که آن خط آشنا نیست

بر آن خط اولین سطری نبشته
که جوزا نزد خورشید سما نیست

به جان پادشا سوگند خوردم
که نزد پادشاه جز پادشا نیست

چو خاقانی نداند کاین چه سر است
جواب این سخن گفتن روا نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷ - در استغناء طبع خویش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹ - در نصیحت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.