۳۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷

دروغ است آنکه گوید این که در سنگ
فروغ خور عقیق اندر یمن ساخت

دل او هست سنگین پس چه معنی
که عشق او عقیق از اشک من ساخت

من از دل آزمائی دست شستم
که او در زلف آن دلبر وطن ساخت

به کرم پیله می‌ماند دل من
که خود را هم به فعل خود کفن ساخت

کنون دل انده دل می‌خورد زانک
هلاک خویشتن هم خویشتن ساخت

ز خاقانی چه خواهد دیگر این دل
جز آن کورا به محنت ممتحن ساخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸ - در مدح جمال الانام حسام الدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.