۲۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود

کو آنکه نقد او به ترازوی هفت چرخ
شش دانگ بود راست بهر کفه‌ای که سخت

در بیع گاه دهر به بادی بداد عمر
در قمرهٔ زمانه به خاکی بباخت بخت

جوزا گریست خون که عطارد ببست نطق
عنقا بریخت پر که سلیمان گذاشت تخت

زین غبن چتر روز چرا نیست ریز ریز
زین غم عمود صبح چرا نیست لخت لخت

آن نقش جسم اوست نه او در میان خاک
شبه مسیح شد نه مسیح از بر درخت

خاقانیا مصیبت عم خوار کار نیست
هین زار زار نال که کار اوفتاد سخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.