۳۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵

گفتی از شاهان تو را دل فارغ است
دل ز شاهان فارغ است آری مرا

والی ری کز خراسان رفتنم
منع کرد آن، نیست آزاری مرا

گر شدن ز آن سو کسی را رخصه نیست
رخصه بایستی شدن باری مرا

من به پیران خراسان می‌شوم
نیست با میران او کاری مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.