۳۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۲ - وله ایضا

ای نمایان سهیل اوج وجود
کافتاب سپهر ایجادی

وی همایون نگین خاتم جود
که چو حاتم به بذل معتادی

دل ویران هرکه بود نهاد
ز التفات تو رو به آبادی

در ترازوی جود سنگ سبک
بهر هیچ آفریده ننهادی

لیک نوبت به دوستان چو رسید
تو به راه تغافل افتادی

وه چه گفتم تو حاتم ید جود
از کرام داد حاتمی دادی

آشکارا اگر چه بر رخ ما
در احسان خویش بگشادی

خدمت چند روزهٔ ما را
دستمزد نکو فرستادی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.