۳۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲ - قطعه

ای مهین آصفی که عالم را
آستان تو ملجاء است و پناه

وی گزین سروری که بر کرمت
راستان دو عالمند گواه

وزرای دگر که داشته‌اند
عزت و شان خود به جود نگاه

چون ازیشان چو شاعران دگر
همت من نبوده احسان خواه

جو و کاهی برای استر من
می‌فرستاده‌اند بی‌اکراه

تو که از لطف خالق رازق
بر همه فایقی به حشمت و جاه

یا چو حکام سابق از احسان
بفرست از برای او جو و کاه

یا برای ملازمان دگر
بستان از من این بلای سیاه

ورنه مانند برق خرمن‌سوز
سر به صحراش میدهم ناگاه

کز تف شعله‌های آتش جوع
نگذراد درین حدود گیاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.