۳۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۹ - از زبان تیر خراس

ای لاف زنی که هر کجا هستی
قصه ز روزن و سرای آری

تا کی سوی من نه از ره غیرت
از بهر نظاره روی و رای آری

پندی بشنو که تا چو مخدومم
مختار شوی گر آن بجای آری

شو راستیی چو من به دست آور
تا چرخ چو من به زیر پای آری

برهٔ بریان هر جا که بود چاکر تست
طبق حلوا داماد و تو او را خسری

خوردنیهای جهان گر به شکم جمع شدند
همه گفتند که ای خواجه تو ما را پدری

ای همه نزهت و شادی و همه راحت و روح
کنیت تو نعم و نام تو شیخ‌الطبری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.