۳۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۶

دعوی دین می‌کنی با نفس دمسازی مکن
سینهٔ گنجشک جویی دعوی بازی مکن

مکر مرد مرغزی از غول نشناسی برو
همنشین طراریان گر بز رازی مکن

ای ز کشی ناپذیرفته سیه رویان کفر
با نکورویان دین پاک طنازی مکن

ور همی خواهی کنی بازی تو با حوران خلد
پس درین بازار دنیا بوزنه بازی مکن

دست دف زن گرز رستم کی تواند کار بست
از رکوی مشغله دعوی بزازی مکن

بادیه نارفته و نادیده روی کافران
خویشتن را نام گه حاجی و گه غازی مکن

ای سنایی چون غلام رنگ و بویند این همه
برگذر زین گفتگوی و بیش غمازی مکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.