۴۱۵ بار خوانده شده
ای مُطربِ دل برایِ یاری را
در پَردهٔ زیر گویْ زاری را
رو در چَمَن و به رویِ گُل بِنْگَر
هَمدَم شو بُلبُلِ بهاری را
دانی چه حَیاتها و مَستیهاست؟
در مَجلِسِ عشقْ جان سِپاری را
چون دولتِ بیشِمار را دیدی
بِسْپار بِدو دَم شِماری را
ای روحْ شکارِ دِلْبَری گشتی
کو زنده کُند اَبَد شکاری را
ای ساقیِ دلْ ز ِکار واماندم
وقتست بِدِه شرابِ کاری را
آراسته کُن مرا و مَجلِس را
کآراستهیی شراب داری را
بَزمیست نَهان چُنین حَریفان را
جا نیست دِگَر شراب خواری را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در پَردهٔ زیر گویْ زاری را
رو در چَمَن و به رویِ گُل بِنْگَر
هَمدَم شو بُلبُلِ بهاری را
دانی چه حَیاتها و مَستیهاست؟
در مَجلِسِ عشقْ جان سِپاری را
چون دولتِ بیشِمار را دیدی
بِسْپار بِدو دَم شِماری را
ای روحْ شکارِ دِلْبَری گشتی
کو زنده کُند اَبَد شکاری را
ای ساقیِ دلْ ز ِکار واماندم
وقتست بِدِه شرابِ کاری را
آراسته کُن مرا و مَجلِس را
کآراستهیی شراب داری را
بَزمیست نَهان چُنین حَریفان را
جا نیست دِگَر شراب خواری را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.