۳۹۷ بار خوانده شده
برایِ تو فِدا کردیم جانها
کَشیده بَهرِ تو زَخمِ زبانها
شَنیده طَعْنههای همچو آتش
رَسیده تیرِ کاری زان کَمانها
اگر دل را بُرون آریم پیشَت
بِبَخشایی بر آن پُرخونْ نشانها
اگر دشمن تو را از من بَدی گفت
مَها دشمن چه گوید جُز چُنانها؟
بیا ای آفتابِ جُمله خوبان
که در لُطفِ تو خندد لَعْلِ کانها
که بیتو سودِ ما جُمله زیانست
که گردد سود با بودَت زیانها
گُمانِ او بَسَسْتَش زَهرِ قاتل
که در قندِ تو دارد بَدگُمانها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کَشیده بَهرِ تو زَخمِ زبانها
شَنیده طَعْنههای همچو آتش
رَسیده تیرِ کاری زان کَمانها
اگر دل را بُرون آریم پیشَت
بِبَخشایی بر آن پُرخونْ نشانها
اگر دشمن تو را از من بَدی گفت
مَها دشمن چه گوید جُز چُنانها؟
بیا ای آفتابِ جُمله خوبان
که در لُطفِ تو خندد لَعْلِ کانها
که بیتو سودِ ما جُمله زیانست
که گردد سود با بودَت زیانها
گُمانِ او بَسَسْتَش زَهرِ قاتل
که در قندِ تو دارد بَدگُمانها
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.