۶۱۹ بار خوانده شده
ای ساقیِ جانْ پُر کُن آن ساغَرِ پیشین را
آن راهْزَنِ دل را آن راهْ بُرِ دین را
زان میْ که زِ دل خیزد با روح دَرآمیزَد
مَخْمور کُند جوشَش مَر چَشمِ خدابین را
آن بادهی انگوری مَر اُمَّتِ عیسی را
و این بادهی مَنْصوری مَر اُمَّتِ یاسین را
خُمهاست از آن باده خُمهاست ازین باده
تا نَشْکَنی آن خُم را هرگز نَچَشی این را
آن باده به جُز یک دَم دل را نکُنَد بیغَم
هرگز نکُشَد غَم را هرگز نکَنَد کین را
یک قطره ازین ساغَر کارِ تو کُند چون زَر
جانَم به فِدا بادا این ساغَرِ زَرّین را
این حالت اگر باشد اغلب به سَحَر باشد
آن را که بَراَنْدازَد او بِسْتر و بالین را
زنهار که یارِ بَد از وَسوَسه نَفْریبَد
تا نَشْکَنی از سُستی مَر عَهدِ سَلاطین را
گَر زَخم خوری بر رو رَو زَخم دِگَر میجو
رُستم چه کُند در صَف دستهیْ گُل و نَسرین را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
آن راهْزَنِ دل را آن راهْ بُرِ دین را
زان میْ که زِ دل خیزد با روح دَرآمیزَد
مَخْمور کُند جوشَش مَر چَشمِ خدابین را
آن بادهی انگوری مَر اُمَّتِ عیسی را
و این بادهی مَنْصوری مَر اُمَّتِ یاسین را
خُمهاست از آن باده خُمهاست ازین باده
تا نَشْکَنی آن خُم را هرگز نَچَشی این را
آن باده به جُز یک دَم دل را نکُنَد بیغَم
هرگز نکُشَد غَم را هرگز نکَنَد کین را
یک قطره ازین ساغَر کارِ تو کُند چون زَر
جانَم به فِدا بادا این ساغَرِ زَرّین را
این حالت اگر باشد اغلب به سَحَر باشد
آن را که بَراَنْدازَد او بِسْتر و بالین را
زنهار که یارِ بَد از وَسوَسه نَفْریبَد
تا نَشْکَنی از سُستی مَر عَهدِ سَلاطین را
گَر زَخم خوری بر رو رَو زَخم دِگَر میجو
رُستم چه کُند در صَف دستهیْ گُل و نَسرین را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.