۲۸۷ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۵۹۴

به باغ سایهٔ بیدست و آب در سایه
ازین سپس من و جانان و خواب در سایه

به بانگ نوش، مگر ساقیم کند بیدار
چو خفته باشم و مست و خراب در سایه

به سایه خفته بدم دی که یار آمد و گفت
چه خفته‌ای که رسید آفتاب در سایه

هوای گرم و تو نازک، برون مرو جانا
بنوش با من صهبای ناب در سایه

بگفت خسرو بگشای زلف تا شیند
حریف و مطرب و چنگ و رباب درسایه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۹۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.