۲۷۴ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۵۷۵ - از غزل های شامل قران السعد ین

ای زندگانی بخش من ، لعل شکر گفتار تو
در آرزوی مردنم ، از حسرت دیدار تو

معذوری از زلف سیه، پوشی بران روی چو مه
سیری ندارد هیچگه، خون دیده از دیدار تو

گیرم ترا زین چشم تر ، دشوار می‌آید نظر
بیرون کنم دیده زسر ،آسان کنم دشوار تو

زین پس به خوبان ننگرم ، در کوی ایشان نگذرم
گر هیچ یک ره جان برم، از غمزهٔ خون‌خوار تو

در کوی تو بر هر دری ، افتاده می بینم سری
این نیست کار دیگری ، این کار تست این کار تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۷۴
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.