۲۶۵ بار خوانده شده
تیغ بر گیر تاز سر برهم
تیر بکشای کز نظر برهم
آشکارم بکش که تا باری
هم زسر هم ز درد سر برهم
با خودم جرعه ببخش از لب
تاازین عقل حیله گر برهم
بیتو دایم چگونه باید زیست
اگر از مرگ پیشتر برهم
گفتیام ، خوش بزی و عشق مباز!
زنده از دست تو اگر برهم
جور کردی ، به آه رخصت ده
بو که از سوزش جگر برهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تیر بکشای کز نظر برهم
آشکارم بکش که تا باری
هم زسر هم ز درد سر برهم
با خودم جرعه ببخش از لب
تاازین عقل حیله گر برهم
بیتو دایم چگونه باید زیست
اگر از مرگ پیشتر برهم
گفتیام ، خوش بزی و عشق مباز!
زنده از دست تو اگر برهم
جور کردی ، به آه رخصت ده
بو که از سوزش جگر برهم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۵۰۹
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.