۲۷۹ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۴۸۶

گمراه شدم ره سوی جانان ز که پرسم؟
وز هجر به مردم خبرمان ز که پرسم؟

از سرزنش مرده دلان جان به لب آمد
داروی دل زار پریشان ز که پرسم؟

خواب اجلم در سر و من مست خیالت
تفسیر چنین خواب پریشان ز که پرسم

دادند نشان دل خسرو سوی چشمت
مست است چو آن نرگس فتان ز که پرسم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۸۵
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.