۲۷۱ بار خوانده شده
یک زمان پیش من ای جان و جهانم بنشین
تا بدان خوشدلی از جان و جهان برخیزم
گفتیم باز من و باز سر جان برخیز
از تو نتوانم و لیک از سرجان برخیزم
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری
بانگ پایت شنوم نعره زنان برخیزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تا بدان خوشدلی از جان و جهان برخیزم
گفتیم باز من و باز سر جان برخیز
از تو نتوانم و لیک از سرجان برخیزم
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری
بانگ پایت شنوم نعره زنان برخیزم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۸۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.