۲۴۸ بار خوانده شده
دوش میرفت وآه میکردم
در پی او نگاه میکردم
هر دم از خون دیده در پی او
قاصدی رو به راه میکردم
شب همه شب ز دود سینهٔ خویش
سرمه در چشم ماه میکردم
ناوک غمزه در دلم میزد
من دل خسته آه میکردم
گریه میکردم و به حالت خویش
خنده هم گاهگاه میکردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در پی او نگاه میکردم
هر دم از خون دیده در پی او
قاصدی رو به راه میکردم
شب همه شب ز دود سینهٔ خویش
سرمه در چشم ماه میکردم
ناوک غمزه در دلم میزد
من دل خسته آه میکردم
گریه میکردم و به حالت خویش
خنده هم گاهگاه میکردم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۴۶۱
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۴۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.