۳۰۳ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۳۴۸

لعل شیرینی چو خندان می‌شود
در جهان شیرینی ارزان می‌شود

قد او هر گه که جولان می‌کند
گوییا سرو خرامان می‌شود

پرتو رویش چو می‌تابد ز دور
آفتاب از شرم پنهان می‌شود

قصهٔ زلفش نمی‌گویم بکس
زانکه خاطرها پریشان می‌شود

من نه تنها می‌شوم حیران او
هر که او را دید حیران می‌شود

گیه چو می‌گوید که بنوازم ترا
تا نگه کردی پشیمان می‌شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۳۴۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.