۸۷۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴

ای یوسُفِ خوش نامِ ما، خوش می‌رَوی بر بامِ ما
ای دَرشِکسته جامِ ما، ای بَردَریده دامِ ما

ای نورِ ما، ای سورِ ما، ای دولتِ مَنصورِ ما
جوشی بِنِه در شورِ ما، تا میْ شود انگورِ ما

ای دِلْبَر و مَقْصودِ ما، ای قِبله و مَعْبودِ ما
آتش زدی در عودِ ما، نَظّاره کُن در دودِ ما

ای یارِ ما، عَیّارِ ما، دامِ دلِ خَمّارِ ما
پا وامَکَش از کارِ ما، بِسْتان گِرو دَستارِ ما

در گِل بِمانْده پایِ دل، جان می‌دهمْ چه جایِ دل
وَزْ آتشِ سودایِ دل، ای وایِ دلْ، ای وایِ ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.