۳۰۷ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۲۴۳

گویند بگسلد چو به غایت رسید عشق
جانم گسست و عشق به غایت نمی‌رسد

گمره چنان شدست دلم با دهان تو
کس از کتاب صبر هدایت نمی‌رسد

به گذشت دوش زلف و رخت پیش چشم من
ماهی گذشت و شب به نهایت نمی‌رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۴۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.