۳۱۷ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۱۷۱

مشکلست آزاد بودن دل که با دلبر نشست
مردنست از تن جدایی دل که با جان خو گرفت

عقل بیرون شد زمن پرسیدمش کاین چیست ؟ گفت :
ما که هشیاریم ! با دیوانه نتوان خو گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۷۰
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.