۲۹۸ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۱۴۸

روی نیکوی تو ز مه کم نیست
جز ترا نیکویی مسلم نیست

دهنت ذره و کم از ذره است
رخ ز خورشید ذره‌ای کم نیست

گر جهانی غم است در دل من
چون تو اندر دل منی غم نیست

تازه کن جان خسرو از غم خویش
کین جراحت سزای مرهم نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۴۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.