۲۸۱ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۱۱۵

هر مژه از غمزهٔ خون ریز تو ناوک زنی است
کاندرون هر جگر زان زخم ناوک روزنی است

چشمت آفت، غمزه فتنه، خط قیامت، رخ بلاست
آشنایی با چنین خصمان نه حد چون منی است

جان که زارم می‌کشد از یاد چون تو دوستی
جان من از تو چه پنهان آشکارا دشمنی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۱۴
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.