۸۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸

هر باد، که از سوی بخارا به من آید
با بوی گل و مشک و نسیم سمن آید

بر هر زن و هر مرد، کجا بروزد آن باد
گویی: مگر آن باد همی از ختن آید

نی نی، ز ختن باد چنو خوش نوزد هیچ
کان باد همی از بد معشوق من آید

هر شب نگرانم به یمن تا: تو برآیی
زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید

کوشم که: بپوشم، صنما، نام تو از خلق
تا نام تو کم در دهن انجمن آید

با هر که سخن گویم، اگر خواهم وگر نی
اول سخنم نام تو اندر دهن آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.