۳۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰ - گر چه در پایان سرودن این اشعار بخود چنین خطاب کرده بود:

لیک اگر پند من آری به گوش
مصلحت آن ست که مانی خموش

چل شد و درین جهت آمد نشست
پیش مبین بیش که افتی به شست

تو بت توبه‌ست ، گرانی مکن
روی به پیر یست، جوانی مکن

بار خدایا! من غافل به راز،
این ورق ساده که بستم طراز

گر چه که امروز جمال من ست
عاقبت الا مر وبال من ست

عفو کن آن را که رضای تو نیست
تو به ده از هر چه برای تو نیست

چون زتو شد این همه ناچیز چیز
هم تو کنی در دل خلقی عزیز

عیب شناسان به کمین من‌اند
بی هنر ان جمله به کین من آند

تو به کرم ، عیب من عیب کوش
در نظر عیب شناسان بپوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - محض به سخن شناسان حق خورده گیری را قایل است:
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱ - امیر خسرو، در ایام نگاشتن اشعار قران السعدین هنوز مثنوی‌های خمسه را به جواب خمسه زنی می ننوشته است خود ملتفت است که این مثنوی او بر سبک نظامی است و آن استاد بزرگ را می ستاید:
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.