۲۵۴ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - امیر خسرو نزد سلطان کیقباد رسید قصیدهٔ مدحیه را شاید درین ایام به وی تقدیم داشته باشد:

منت ایزد را که شه بر تخت سلطانی نشست
در دماغ سلطنت باد سلیمانی نشست

شه معزالدین و الدنیا که از دیوان غیب
نام او برنامهٔ دولت به عنوانی نشست

کیقباد ، آن گوهر تاج کیان کز زخم تیغ
باج ایران بستد و برتخت تورانی نشست

چون به تخت سلطنت بنشستی از حکم ازل
تا ابد بنشین که آنجا هم تو میدانی نشست

زان کمرهای مرصع کز تو بر بستند خلق
هر بزرگی تا کمر در گوهر کانی نشست

ابر صد بار آبروی خویش را بر خاک ریخت
پیش ابر دست تو کاندر در افشانی نشست

بر در قصر چو فردوس تو رضوان بهشت
شاخ طوبی را عصا کرد و به دربانی نشست

دید قصر شاه را بابرج جوزا هم کمر
بنده ی خسرو چون عطارد در ثنا خوانی نشست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - زمان ارکان هر دو بار باز هم روبرو شدند و از هر دو جانب شاعران قصیده‌ها سرودند قصیدهٔ معروف امیر خسرو شاید در همین مجالس قرائت شده باشد:
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - اشعار حاوی و قایع تاریخی از قران السعدین (حاوی مجمل کتاب ) مجموع عنوان‌های فصول مثنوی و قران السعدین که ضمنا فهرست مندرجات کتاب میباشد نیز بذات خود یک قصیدهٔ مستقل میشود و آنرا در اینجا میریم :
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.