۳۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳ - در شکایت از قرض

مرا قرض هست و دگر هیچ نیست
فراوان مرا خرج و زر هیچ نیست

جهان گو همه عیش و عشرت بگیر
مرا زین حکایت خبر هیچ نیست

هنر خود ندانم و گر نیز هست
چو طالع نباشد هنر هیچ نیست

عنان ارادت چو از دست رفت
غم و فکر برگ و دگر هیچ نیست

به درگاه او التجا کن عبید
که این رفتن در به در هیچ نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲ - در عبرت از عاقبت کار شاه شیخ ابواسحاق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - در مدح رکن‌الدین عمیدالملک وزیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.