۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۹

بیش از این بد عهد و پیمانی مکن
با سبکروحان گران جانی مکن

زلف کافر کیش را برهم مزن
قصد بنیاد مسلمانی مکن

غمزه را گو خون مشتاقان مریز
ملک از آن تست ویرانی مکن

با ضعیفان هرچه در گنجد مگو
با اسیران هرچه بتوانی مکن

بیش از این جور و جفا و سرکشی
حال مسکینان چو میدانی مکن

گر کنی با دیگران جور و جفا
با عبیدالله زاکانی مکن

از وصالت چون ببوسی قانعست
بوسه پیشش آر و پیشانی مکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.