۳۲۶ بار خوانده شده
حال خود بس تباه میبینم
نامهٔ دل سیاه میبینم
یوسف روح را ز شومی نفس
مانده در قعر چاه میبینم
خط طومار عمر میخوانم
همه واحسرتاه میبینم
در دل بیقرار مینگرم
ناله و سوز و آه میبینم
ره دراز است و دور من خود را
همه بیزاد راه میبینم
پایمردی که دست او گیرد
محض لطف اله میبینم
عذر خواه عبید بیچاره
کرم پادشاه میبینم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نامهٔ دل سیاه میبینم
یوسف روح را ز شومی نفس
مانده در قعر چاه میبینم
خط طومار عمر میخوانم
همه واحسرتاه میبینم
در دل بیقرار مینگرم
ناله و سوز و آه میبینم
ره دراز است و دور من خود را
همه بیزاد راه میبینم
پایمردی که دست او گیرد
محض لطف اله میبینم
عذر خواه عبید بیچاره
کرم پادشاه میبینم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.