۳۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳

در این چنین سره فصلی و نوبهاری خوش
خوشا کسیکه کند عیش با نگاری خوش

کنار جوی گزین گوش سوی بلبل دار
کنون که هست به هر گوشه‌ای کناری خوش

گرت به دست فتد دامنی که مقصود است
بگیر دامن کوهی و لاله‌زاری خوش

بیا به وصل دمی روزگار ما خوش کن
به شکر آنکه ترا هست روزگاری خوش

به رغم مدعیان در فراق او هرکس
بپرسدم که خوشی گویمش که آری خوش

مرا ز صحبت یاری گریز ممکن نیست
هزار جان عزیزم فدای یاری خوش

دل عبید نگردد شکار غم پس از این
گرش به دام افتد چنان نگاری خوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.