۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۱۳

تا به در میکده جا کرده‌ام
توبه ز تزویر و ریا کرده‌ام

خرقهٔ تقوی به می افکنده‌ام
جامهٔ پرهیز قبا کرده‌ام

خواجگی از پیر مغان دیده‌ام
بندگی اهل صفا کرده‌ام

کام خود از مغبچگان جسته‌ام
درد دل از باده دوا کرده‌ام

یک دو قدح می به کف آورده‌ام
رفع غم و دفع بلا کرده‌ام

چشم طمع از همه سو بسته‌ام
قطع امید از همه جا کرده‌ام

رخش سعادت به فلک رانده‌ام
روی تحکم به قضا کرده‌ام

از اثر خاک در می فروش
خون بدل آب بقا کرده‌ام

از زره زلف گره‌گیر دوست
عقده ز کار همه وا کرده‌ام

همت مردانه ز من جو که من
خدمت مردان خدا کرده‌ام

دوش فروغی به خرابات عشق
انجمن عیش بپا کرده‌ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.