۳۵۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹

به شهر عافیت، مأوی ندارم
بغیر از کوی حرمان، جا ندارم

من از پروانه دارم چشم تحسین
ز عشاق دگر، پروا ندارم

بهشتم می‌دهد رضوان به طاعت
سر و سامان این سودا ندارم

بهائی جوید از من زهد و تقوی
سخن کوتاه، من اینها ندارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.