۲۸۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۲۶

افکن گذر به کلبه ما تا بهم رسد
از گرد رهگذار تو کحلی برای چشم

گر در وثاق خاک نشینان قدم نهی
سازند خاک پای تو را توتیای چشم

بیرون مرو ز منزل مردم نشین خویش
ای منزل تو منظر نزهت سرای چشم

از مردمی اگر به حجاب ای مراد دل
پیدا کنم برای تو جائی ورای چشم

از چشم آفتاب برآید گر افکنی
پرتو به خانه دلم از غرفه‌های چشم

ناید فرو سرم به فلک گر تو سرفراز
آئی فرو به بارگه دل گشای چشم

بر محتشم گذار فکن کز برای توست
گوهر فشانی مژه‌اش در سرای چشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.