۳۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۱

خانهٔ دوری دل از همه پرداخته‌ام
وانداران بهر تو وحدتکده‌ای ساخته‌ام

زیر این سقف مقرنس به ازین جائی نیست
که من تنگ دل از بهر تو پرداخته‌ام

هست دیگ طربم ز آتش بی‌دود به‌جوش
تا سر از همدمیت شعلهٔ‌وش افراخته‌ام

کس نینداخته در ساحت این تنگ فضا
طرح صرحی که من از بهر تو انداخته‌ام

محتشم نزد خرد تنگ فضائیست جهان
کز قناعت من دلتنگ به دان ساخته‌ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.