۳۰۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۰

تا میان من و آن مه شده کلفت واقع
به رقیبم شده بیواسطه کلفت واقع

به مهی درگذری یک نظر افکندم دوش
شد میان من و یاران همه صحبت واقع

متهم ساخت به عشق دگرم یار و نگفت
کاین تعشق شده باشد به چه صورت واقع

کار موقوف نگاهیست میان من و او
گر بود صد جدل و خشم و کدورت واقع

می‌رسد مست جنون تیغ به کف گرم غضب
شدی ای دل سر راهش به چه جرات واقع

ای نگهبان نبود گر رخ آن مه منظور
میتوان از تو کشید ای همه منت واقع

محتشم بردرش از خدمت خود هرزه ملاف
آید از بی‌هنری چون تو چه خدمت واقع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.