۲۹۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۲

روزی که گشت بر همهٔ عالم نماز فرض
شد ناز بر تو واجب و بر ما نیاز فرض

تا در وجود آمدی ای کعبهٔ مراد
شد سجدهٔ تو بر همه کس چون نماز فرض

نتوان به هیچ وجه شمرد از بتان تو را
باشد میان باطل و حق امتیاز فرض

بنگر به عشق و بوالعجبی‌های او کزو
محمود را شده است سجود ایاز فرض

بختم عجب اگر ننوازد که گشته است
قتلم به جرم عشق به آن دلنواز فرض

آمیزشی به درد کشانم نصیب باد
کز تقوی و ورع شو دم احتراز فرض

زان مرغ غمزه بیم دل محتشم نخاست
گنجشک را بود حذر از شاهباز فرض
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.