۲۸۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴۸

مدعی چند بود با سگ آن کو مخصوص
اهل حرمت همه محروم همین او مخصوص

با حریفی چو تو در بزم زبان بازی غیر
چیست گر نیست نهان با تو پری رو مخصوص

تا زهم سلسله حسن نپاشد مگذار
که شود بادبه آن زلف سمنبو مخصوص

گرنه در خلوت خاصت بدمن می‌گوید
روز و شب چیست به خاصان تو بد گوه مخصوص

وه که گشتم ز تمنای خصوصیت تو
همچو موئی و نگشتم به تو یک مو مخصوص

سوخت صد جان به خصوصیت خاصان تو غیر
آه از آن دم که شود با تو جفا جو مخصوص

محتشم نیست قبولم که به صد قرن شوی
تو به آن دیر خصوصیت بدخو مخصوص
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.