۳۱۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۰

قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
ای درد وای بر تو که درمان ما رسید

خوش وداع دیده کن ای اشک کز سفر
سیلاب بند دیدهٔ گریان ما رسید

زین پس به سوز ای تب غم کز دیار وصل
تسکین ده حرارت هجران ما رسید

ای کنج غم تو کنج دگر اختیار کن
کاباد ساز کلبهٔ ویران ما رسید

ای مژده بر تو مژده به بازار شوق بر
کان نورسیده میوهٔ بستان ما رسید

روی غریب ساختی ای داغ دل که زود
مرهم نه جراحت پنهان ما رسید

تابی عجب ز دست فلک خورد محتشم
دست فراق چون به گریبان ما رسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.