۴۵۰ بار خوانده شده
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که میخسبد و هم خانه ی کیست
باده ی لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه ی کیست
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسید خدا را که به پروانه ی کیست
میدهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه ی کیست
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه ی کیست
گفتم آه از دل دیوانه ی حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه ی کیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که میخسبد و هم خانه ی کیست
باده ی لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه ی کیست
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسید خدا را که به پروانه ی کیست
میدهد هر کسش افسونی و معلوم نشد
که دل نازک او مایل افسانه ی کیست
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه ی کیست
گفتم آه از دل دیوانه ی حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه ی کیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.