۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۱۶

دی همایون خبری مژده دهانم دادند
مژدهٔ پرسش دارای جهانم دادند

بر کران پای مسیح از در این کلبه هنوز
ملک صحبت ز کران تا به کرانم دادند

میشوم با همه پس ماندگی آخر حاجی
که به پیش آمدن کعبه نشانم دادند

رنج ویرانه نشینی چو تدارک طلبید
بهر عیش ابدی گنج روانم دادند

تا به یک بار سبک‌بار شود رنج خمار
ساقیان از شفقت رطل گرانم دادند

آن قدر شکر که بد ز اهل عبادت ممکن
بهر این طرفه عیادت به زبانم دادند

محتشم بهر من اندیشه‌ای از مرگ مدار
که به این مژده ازین ورطه امانم دادند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.