۲۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۱

ای لبت زنده کرده نام مسیح
به روان بخشی کلام فصیح

چهره‌ای داری از شراب صبوح
همچو خورشید نیم‌روز صبیح

هرچه می‌خواهی از جفا میکن
که صبیحی و نیست از تو قبیح

از شکر خوش‌ترست و شیرین‌تر
سخن تلخ از آن لبان ملیح

دیشبت به رکنابه بود مدار
کرده‌ای امشب آن کنابه صریح

از تو مائیم خسته و بیمار
دگران جمله سالمند و صحیح

آن صنم می‌زند خدنگ جفا
محتشم دست و پا چو صید ذبیح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.