۳۳۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۲

ای زیر مشق سر خط حسن تو افتاب
در مشق با کشیدن زلف تو مشگ ناب

بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن
نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب

عکست که ای کرده در آب ای محیط حسن
می‌بیندت مگر که دل و دارد اضطراب

در عالمی که رتبهٔ حسن از یگانگیست
نه آینه است عکس پذیر از رخت نه آب

هیهات ما و عزم وصال محال تو
کان کار وهم و فعل خیالست و شغل خواب

تا شهسوار صبر سبکتر کند عنان
با ناز خویش گو که گران تر کند رکاب

از من نهفته مانده به بزم از حجاب عشق
روئی که آن نهفته نمی‌گردد از نقاب

امروز ساقیا شده زاهد حجاب بزم
برخیز و می بیار که برخیزد این حجاب

بیتی شنو ز محتشم ای بت که بهتراست
یک بیت عاشقانه ز بیتی پر از کتاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.