۳۸۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰

نوید آمدن یار دلستان مرا
بیار قاصد و بستان به مژده جان مرا

فغان و ناله کنم صبح و شام و در دل یار
فغان که نیست اثر ناله و فغان مرا

فغان که تا به گلستان شکفت گل، بادی
وزید و زیر و زبر کرد آشیان مرا

مرا جدا ز تو ویرانه‌ای است هر شب جای
که سوخت آتش هجر تو خانمان مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.